سلام آرزوی زلالم
گاهی اوقات اینقدر تو فکر و خیالاتم جلو میرم که لحظات راه رفتنم تو پیری با عصا هم کنار تو میبینم، گاهی هم دلم میگیره، یخ میکنم، که نکنه این آرزوها رو آرزو نقش بر آب کنه، گاهی اونقدر گوشه گیر و ساکت میشم تو خلوتم که خودمم دلم واسه خودم میسوزه، اینقدر دلتنگ میشم که به دلهره میفتم، گاهی هم اونقدر با رفتارات به اوج میرسم که تمام وجودم با اینکه غرق شوق، باور و عشقه اما تنم میلرزه که نکنه ازین ارتفاع بیفتم، بعد با خودم میگم مگه تنها اومدی، مگه خودت اومدی، آرزو آوردتت، هواتو داره، باکت نباشه.
آرزوم امروز که این همه زحمت کشیدی، وقت گذاشتی و صد البته هزینه کردی برای خرید واسه من و خوشحال کردنم ازون موقع ها بود که تو اوج خودمو میدیدم، راستش لباسا مقابل محبتی که با ذوق برای انتخاب و خریدش یقینا داشتی ، تمثیل قطره و دریاست.
بهترینم همه ی دغدغه من لبخند توعه و حفظ سفیدیه بدون کوچکترین نقطه سیاهی از روی تابلوعه بینظیر و یکرنگ عشقمون.
خانومم این تابلو با این همه عظمت یادت باشه که دستخوش هیچ لکی نباید بشه، من تمام توانمو گذاشتم که پاک کم هر چیزیو که از عیار تابلومون کم میکرد. تمام مادیات دنیا هم اگر به دست تو بم ارزونی شه اما یک اخم، نگاه سرد و یا. از سمتت روونه بشه به جان آرزوم نمیخوامش.
همنفسم من چیزی بیش از زلالی، نجابت، وفاداری و محبته عمیق و دلنشینت ازت متوقع نیستم، بدون هر کاری که بیش ازین میکنی به چشم من لطفه مطلقه و گوشه ذهنم حک میشه تا فرصت مناسب برای جبرانی درخور براش پیدا کنم.
مرز های لطف و وظیفه برام اینجوری معنی شده، خاتونم یادت نره چراغی که به خونه فرضه به مسجد حرومه. همنفسم وظیفه تو فقط همون چیزاست.
یقین داشته باش من بهشتم با نگاه عاشقت و همدلیت ساخته میشه، نه با قصر و تاج و تخت و .
بهشت رو برام همیشه به همین آرومی نگه دار، بهشت پلاس» که با زینت دادن و‌زرق برق بالاتر محقق میشه، پیشکش یه تار موت
تو ,هم ,تمام ,، ,گاهی ,رو ,این همه ,که به ,که نکنه ,گاهی هم ,که با
درباره این سایت